سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قاصدک

روزی سیاه بود و دل قاصدک گرفت
از غصه قلب آدمیان را ترک گرفت

باطل تمام قد مقابل حق ایستاده بود
تندیس کفر و فتنه چو ره بر ملک گرفت

دیو سیاه کفر سر از پا نمی شناخت
با ظلم و جور چونکه ز زهرا(س) فدک گرفت

بغض عدو به ضربت سیلی نشد تمام
در کوچه اش دوباره به باد کتک گرفت

عمری نشسته بود بر سر خوان کرامتش
اکنون چگونه حرمت نان و نمک گرفت

دیوار و درب و میخ و سینه زهرا(س) حکایتی است
 ذرات کائنات به هر نه فلک گرفت

خون می گریست چشمه ی چشم جهانیان
در یک کلام غصه سما تا سمک گرفت





مطلب بعدی : شعر کودکی        مطلب قبلی : بهار مهربانی