سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گریه کردن

 


 

گریه همانند خنده یکى از نعمت هاى بزرگ الهى به انسان است. حضرت على علیه السلام مى فرماید: بکاء العیون و خشیة القلوب من رحمة الله تعالى ذکره فاذا وجدتموها فاغتنموا الدعاء (بحارالانوار، ج 90، ص 336) ؛ گریه چشم ها و خشیت قلب ها ناشى از رحمت الهى است، پس هر وقت آن را یافتید، دعا کردن را غنیمت شمارید.»


 

گریه کردن

 

خنده و گریه را خدا به خودش نسبت داده است:

وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکَی؛ و اوست که می خنداند و می گریاند [1]

سپس روایتی از امام کاظم علیه السلام بیان شد که:

کانَ یحیی بنُ زَکَرِیا علیهماالسلام یبکی و لا یضحَکُ، و کانَ عیسَی بنُ مَریمَ علیهماالسلام یضحَکُ و یبکی، و کانَ الَّذی یصنَعُ عیسی علیه السلام أفضَلَ مِنَ الَّذی کانَ یصنَعُ یحیی علیه السلام؛ یحیی بن زکریا علیه السلام اهل گریه بود و هیچ گاه نمی خندید ولی عیسی بن مریم علیه السلام، هم خنده می کرد و هم گریه، و کاری که عیسی علیه السلام می کرد، برتر از کاری بود که یحیی علیه السلام می کرد. [2]

بر اساس برخی از گزارش ها آنچه تاکنون در مورد فواید گریه کشف گردیده، عبارت است از:

1 ـ هنگامی که ما دچار استرس (فشار روانی) هیجانی می شویم، مغز و بدن ما شروع به تولید ترکیبات شیمیایی و هورمون های خاصّی می کند. گریه کردن کمک می کند تا این ترکیبات شیمیایی که نیازی به آنها نیست، از بدن خارج شوند.

2 ـ اشک های احساسی در واقع، موادّ سمّی ای را که در پی استرس هیجانی در خون جمع می شوند، از بدن دفع می کند.

3 ـ اشک های احساسی، سطح منگنز بدن را کاهش می دهند. این موادّ معدنی بر روی خلق و خو تأثیر مستقیم دارند.

4 ـ اشک احساسی نسبت به اشک پایه و واکُنشی، 24 % پروتئین آلبومین بیشتری دارد.

5 ـ گریه مانند ادرار و تعریق، موجب حذف موادّ سمی و زائد بدن می شود.

6 ـ هورمون هایی که پس از استرس در بدن انباشته می شوند، چنانچه به حدّ سمّی برسند، موجب تضعیف سیستم ایمنی بدن و دیگر فرآیندهای بیولوژیکی می شوند. اشک های احساسی به عنوان دریچه اطمینان برای قلب، عمل می کنند.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند پیامبرى را به نام ارمیا به سوى بنى اسرائیل فرستاد ولى آن ها او را با خنده و استهزاء [آزار دادند. خداوند آن ها را گرفتار گریه کرد] و حال آن که کسى به گریه آن ها اعتنا نمى کرد»

 

 

7 ـ ترکیباتی که حین استرس در بدن جمع می شوند، با اشک خارج می گردند. همین امر، موجب کاهش استرس می گردد. این مواد، شامل: آندورفین، (enilahpekne-enicul) که در کنترل درد م?ثّر است، پرولاکتین که در تنظیم تولید شیر نقش دارد، و آدرنوکورتیکوتروپین (HTCA) که یک نشانگر مهمّ استرس است، میباشند. سرکوب گریه و اشک، موجب افزایش استرس می گردد.

 

8 ـ گریه، عملی طبیعی، سالم و شفابخش است.

9 ـ هنگامی که گریه سرکوب می شود، هیجانات، رها نمی شوند و خصایص شخصیتی مخرّب، همچون پرخاشگری، بروز می کنند.

10 ـ گریه به آزادسازی آندورفین ها به درون جریان خون کمک می کند. آندورفین ها ترکیبات شیمیایی ای هستند که باعث بهبود خُلق و خو و تسکین درد می شوند.

چنانکه مرحوم کلینی رحمه الله از منصور صیقل، نقل می کند که از اندوه شدیدی که بر اثر مرگ فرزندم به من دست داد و می ترسیدم در اثر آن، عقلم را از دست بدهم، به امام صادق علیه السلام شکایت بردم. فرمود:

إذا أصابَکَ مِن هذا شَیءٌ فَأَفِض مِن دُموعِکَ فَإِنَّهُ یسکُنُ عَنکَ؛ هر گاه چنین حالتی به تو دست داد، اشک بریز ؛ زیرا این کار، تو را آرام می کند. [3]

و به این روایت منسوب به امام علی علیه السلام نیز اشاره شد: إذا تَناهَی الغَمُّ انقَطَعَ الدَّمعُ؛ هر گاه غم به اوج رسد، اشک قطع می شود. [4]

 

گریه های بی اثر

گاه خداوند به خاطر گناهان بندگان، آن ها را به وسیله گریه عقوبت مى کند که نه تنها اجر و ثوابى ندارد؛ بلکه اثرى از نظر یارى رسانى به او در دنیا و آخرت نخواهد داشت.

نافرمانى از مقام ولایت، یکى از عوامل و زمینه هاى این گریه است که با عدم پذیرش آن، مردم تحت ولایت طاغوت در مى آیند و آن وقت براى حال خود گریه مى کنند و سودى هم نخواهد داشت؛ همان طورى که مردم نسبت به ولایت على علیه السلام کوتاهى کردند و گرفتار ظلم بنى امیه شدند. در نتیجه، گروهى براى دینشان گریه کردندو گروهى براى دنیاى بغارت رفته شان

 

 

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند پیامبرى را به نام ارمیا به سوى بنى اسرائیل فرستاد ولى آن ها او را با خنده و استهزاء [آزار دادند. خداوند آن ها را گرفتار گریه کرد] و حال آن که کسى به گریه آن ها اعتنا نمى کرد.»( بحارالانوار، ج 100، ص 87)

 

نافرمانى از مقام ولایت، یکى از عوامل و زمینه هاى این گریه است که با عدم پذیرش آن، مردم تحت ولایت طاغوت در مى آیند و آن وقت براى حال خود گریه مى کنند و سودى هم نخواهد داشت؛ همان طورى که مردم نسبت به ولایت على علیه السلام کوتاهى کردند و گرفتار ظلم بنى امیه شدند. در نتیجه، گروهى براى دینشان گریه کردندو گروهى براى دنیاى بغارت رفته شان.

امام على علیه السلام فرمود: والله لایزالون حتى لایدعوا لله محرما الااستملوه و لا عقدا الا حلوه و حتى لایبقى بیت مدر و لا وبر الا دخله ظلمهم و نزل به عیثهم و نبا به سوء رعیهم و حتى یقوم الباکیان یبکیان: باک یبکى لدینه و باک یبکى لدنیاه (نهج البلاغه فیض، خ 97، ص 290) ؛ سوگند به خداوند [که بنى امیه در آینده سلطه پیدا کرده و] همواره ستم مى کنند تا این که هیچ حرام خدا را باقى نگذارند مگر آن که آن را حلال گردانند و عهد و پیمانى [که با مسلمانان مى بندند] رها نکنند مگر آن که آن را [با ظلم] مى شکنند و تا این که باقى نماند خانه از گل ساخته شده اى و نه خیمه از پشم بافته شده اى مگر آن که ظلم و ستم آنان در آن داخل شده و تباهکاریشان آن را فرا گرفته و بدى رفتارشان اهل آن را پراکنده مى سازد و تا اینکه مردم [از شدت ظلم و ستم آنان،] دو دسته گریان مى شوند: یکى براى دینش گریه مى کند [که از ترس ایشان نمى تواند آن را اظهار کند] و دیگرى براى دنیایش گریان است [که مى بیند مالش را به غارت مى برند] .»

 

پی نوشت ها:

[1] سوره نجم آیه 43

[2] کافی ج 4 ص 753

[3] کافی ج‏3 ص 250

[4] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 20 ص 295



مطلب بعدی : بدون شرح...        مطلب قبلی : طاسی وریزش مو